.:: تـا تلآقــیــ دو نــگـاهــ ::.

یکـــ تو وسط زندگی اَم گم شده است .

.:: تـا تلآقــیــ دو نــگـاهــ ::.

یکـــ تو وسط زندگی اَم گم شده است .

یه وقت هایی کم میاری ، بعد میخوای هم ننویسی ، ننویسی که نمونه ، که یادش نیفتی که نبینی

اما انگار نمیشه

میبینی راضی نمیشی

میای بنویسی

دستت نمیره به نوشتنش

میگی ولش که نیست اصلا

دوباره میاد سراغت میاد تو ذهنت

وسوسه میشی

نه یه بار نه دوبار....

میای اینجا

اول یه دست میکشی به سرگوشش

میبینی محیط چقدر غریبه شده!

انگار جای من کاربا بیان نیست ...

اصلا همین دودل بودنه برای نوشتنه هم به خاطر همینه

.

درسته دیگه دلم نمیخواد فکرشو کنم ولی یه یادگاری ازشو دارم

میری میخونی ، ریز ترین اتفاقات رونوشتی !

ولی الان ؟!

نه نمیشه!

.

بااینکه باید بنویسمش ولی

#جای_من_این_جا_نیست .

الف_ لام _ ناز :)

این روز ها چقدر همه از تو حرف می زنند ...

هرجا هستیم صحبت از توست ...

دانشجوی_شهید .

شهید_مدافع_حرم .

دانشجوی_20_ساله .

دانشجوی_20_ساله_مدافع_حرم .

شهید_محمدرضا_دهقان ...

.

.

.

ببین چه کرده ای شهید 20 ساله ی مدافع حرم ... !

دانشجوی ساده  !

.

دیگر نه جوان سی و اندی سال پیش است

نه سن زیادی دارد !

هم سن من و تو !

و همکلاسیِ عده ای !

.

در سرت چه می گذشت ؟!

با کدام چرتکه ای شهادت را انتخاب کردی ؟!

دنیایت را ساختی یا خراب کردی ؟!

آیا شهادت اتفاقی ست ؟!

.

می گویی در وصیتت که  " زیارت عاشورا فراموش نشود "

آخرین زیارت عاشورایت راچگونه خواندی ؟!

.

من هم مثله تو نسل چهارم فرزندان روح الله هستم .

تو کجا و مـن ...


الف_ لام _ ناز :)

و اولین پست 95 !

هـــــــــــــــــــورا !

:)

.

خداروشکر به خاطر همه ی داشته های 94

خداروشکر به خاطر همه ی نداشته های 94

خداروشکر به خاطر همه ی داشته هایی که گرفت تو 94

 

کلا خداروشکر !

.

ان شاالله همه به همه ی آرزو های 95ِ شون برسند !

از آدم تا خاتم !

.

خدایا این سه تا یکم خاص اند!

خدایــــــــــــــــــــــــــــا مامان جانم رو داشته باش .

خدایــــــــــــــــــــــــا میم جان اِش(اَم) خوشبخت بشه .

خدایـــــــــــــــــــــا سین جانم به دیوونه بازی هاش ادامه بده ! .

.

خدایــا حالِ خوب رو از هیچ کسی دریغ نکن !

.

عاشقـــانه هاتونو نگه دارین برای پاییز !

بهــــــــآر عاشـق نشین :)

.

به قول ایشون " عیــدتون میمون " !



+  این عید به دیدار خودم هم می روم ... ! :):دی


الف_ لام _ ناز :)

و شاید آخرین نوشته ی سال 94 ...

.

94 خوب بود .

ورودیِ 94 دانشگاه ،

جهـاد اکبـر( مشهـد ) 94 ،

و

راهیـان نور 94 ...

البته صد در صد بینش کلـی اتفاق خوب دیگه هم بوده !

بدترین اتفاقش هم میشه طلاق سین جان و میم جانِ من ...

صد البته اتفاقات بد دیگرهم داشته ...

ولی سال 94  خیــــــــــــــــــــــــــلی خوبــــــــــــــــ بود !

.

از راهیان 94 بگم

خیلی خوب بود !

البته اگه قسمت های داخل و اتوبوسشو بزاری کنار !:دی

قدم گذاشتن روی خاکـی که غرق در خون شده

جایی که آدم های بزرگ ، پا گذاشتند

کسایی که از اونجاها به آسمون و اوج رفتند ...

خیلی سخت نیست

با یه دودوتا چهارتای فراتر از ریاضی میشه رسید ...

#عهد_بستم .

.

.

دیشب ، شب آخرین چهارشنبه ی سال بود ...

مجموعه خاطرات تلخ ، تلخیش مثله شکلات تلخ هاست ، دوسشون داری ...

هی مرورشون کنی

هی بگی

هی بهشون سر بزنی

مثله خاکستر زیر آتیش ، چندوقت یه بار گُر بگیرن و همه ی وجودتو بسوزونند ...

.

شاید دیشب برای آخرین بار مرورشون کردم ...

دلم میخواست از اولِ اولش باهم مرورشون کنیم  که ... .

میم جانِ قدیم من ، دیگه میم جانِ من نمیتونه باشه !

نمیخواستم باشه ، حالام نمیتونه باشه ...

شاید دیشب برای آخرین بار باهم حرف زدیم .

مثله همیشه دوست داشتنی بود ...

.

.

دیدی انگشت کوچیکه ی پا اضافیه بعضی وقتا ؟!

آهان

قلب یک دختر هم میتونه بعضی وقتا براش اضافی باشه

یه بار اضافی سمت چپش ...

تاوان سنگینیه این بار اضافی رو تنگ شدن گلوش میده ،

پر از اشک شدن چشماش میده ...

.

این بار من بودم که چمدان می بستم

همه چیز را برداشتم

حتی دوستت دارم های نگفته ات را

پشت دیوار اتاقت منتظرت بودم

طاقت نیاوردم ،

نگاهت میکردم

دزدکی  و کوتاه

کم بود ولی کافی بود

دل خوش به اینکه کنارم هستی

دوری ما به اندازه ی یک دیواراتاق بود

همین .

اما غافل ازاینکه

اتفاق از اتاق می افتد ... .

.

#قرار_نیست_بهش_فکر_کنم

.

کاش جوری نبودم که بقیه بگن

_ تو بیشتر از هرکسی خوبی ... .

.

.

.

+95  خیـــلی سالِ خوبیـه .

به من قول داده :) دست پر بیاد !

منم قراره با آغــوش باز تحویــلش بگیــرم :)

الف_ لام _ ناز :)

دقیقـاََ از دوهفته پیشِ جمعه تا الان به اینجا سر نزده بودم ...

و

این فاجعه است !

اینکه آدم دوهفته تمام حرفاشو برایِ خودش نِگه داره و نَگه فاجعه است ...

.

نفس هایِ یکی در میون و آخریِ امسال هستش ...

فکرشم نمیکردم 94 اینقـدر خوب باشه ! البته اگه بدی هاش نباشه :)

.

قراره 95 چی بشه ؟!

.

یکی از دوستانِ هم کلاسی می گوید که تازه دارم لایه های متفاوت تورو کشف میکنم !:|

منم بهش میگم مامانمم نتونسته منو کشف کنه !:دی خودش اعترافه میکنه ها!

.

اسفندِ شماهم زود میگذره ؟!

.

فقط کافیه آدم دوتا دوست داشته باشه

یکی دوسال کوچیکتر خودش

و یکی دیگه دوسال بزرگتره خودش

اونوقت میبینه سِیر پختگــیِ افکــار را ! ...

.

دیر گاهی است

که افتاده ام از خویش به دور

شاید این عید

به دیدار خودم هم بروم ...

#قیصر_امین_پور

+ قدم به قدم تا ... .

الف_ لام _ ناز :)

اینجا اصفهان :) یک بعدازظهـر جمعه ی دل انگیـز ( به معنای حقیقی کلمه ! ) است

هوا صاف و همراه با ، بادِ دل نشین بهـاری !

.

به خاطر مادرجان جمعه عصر رو منزل هستیم و شنبه صبح میرویم به سمتِ خوابگاه :|

البته دلِ خودم هم که ... !

.

دیروز هم یک صبح تا بعدازظهـر دونفری رو با امیرحسین جانَم داشتیم !

.

با شب نشینیِ منزل خاله جان :) + آقایِ سین جان :)

.

 ❤️یک روز میرسد که در آغوش گیرمت

       هرگز بعید نیست...

             خدارا چه دیده ای؟...

#قیصر_امین_پور

.

از یک جایِ سیستم هم اکنون نوایِ دل نشینی می آید !

اصلا نمیفهمم چرا و از کجاست !:دی

.

#من_عاشق_نیستم :|

.

به نظرم خوبه یکی هم باشه که آدم رو بَلَد نباشه ، حتی در جذر و مَدَت هم نباشد ! والا!

حتی یکی هم نیست که بَلَدَت هست !

  یکی هم هست که بَلَدَت نیست !

   یکی هم نیست که بَلَدَت نیست !

.

و حالا چرا یکی باشه که بَلَدَت نباشد ؟!

به دلیل اینکه انتظار بی جا از کسی که هست نداشته باشید !

آدم ممکن است نفهمد !

اونوقت تو میمانی و ... !

.

جـانـا !

خبرت هست که جمعه ها عصر دارد ؟! ...


#من_یاد_تو_می_افتم .


الف_ لام _ ناز :)

.
یک وقت هایی میدونی یه چیز هایی برایِ تو نیست
حتی ممکنه برای به دست آوردنش هم تلاش کرده باشی !
کفش پاره کرده باشی
تمام راه رو نفس نفس زده باشی
...
ولی بهش نرسیده باشی ...

 بدتر از همه اینه که از کنارش رد بشی  ، نگاهی هم بهش بندازی و ببینی که نمیشه !مالِ تو نمیشه ...

مهم نیست  چی باشه ،
 میتونه یک جفت کفش باشه (!) تا یه لحظه ای که دوباره اتفاق بیفته
 حتی میتونه یه آدم باشه ...
.
برای همه ی اون لحظه هایی که می دوی تا برسی به اون آدم ،به اون لحظه یا به ...

.
 یک دقیقه سکوتــــ ...
شاید هم
یک ساعت سکوتـــ ...
اگر بگویم یک عمر سکوتـــ هم بی راه نگفته اَم ...

.
اونوقت این میشه یه حسرت برای تمام عمرتــــ ..
بدتر از اون اینه که این حسرت رو جلوی چشمات داشته باشی و هرچند وقت یک بار ببینیش ...




+ عبـورِ بدونِ قضاوت :)
الف_ لام _ ناز :)


 قرار نبود از بی حوصلگیِ من سو استفاده بشه ...

الف_ لام _ ناز :)
قطعه_ای_از_بهشت#
امام_عشق#
السلام_علیک_یا_علی_بن_موسی_الرضا#





   خوشا به حال کسی که در صحنت
زیر باران اسیر خواهد شد
+

الف_ لام _ ناز :)

سلامـ :)


خداروشکــر ! به خاطر اتفاقات خوبــ و بــد (!) که داره پشت سرِ هم می افته ... !

.

هیچ چیـز بهـتر این نیست که بیـای خونه و ببـینی دلِ سنگ دل ترین برادرِ دنیـا(!) هم برات تنگ شده !

.

بهتـــراین نیست که یکـی از بهتــرین دوست جان هایِ اتاق در شُرُف ازدواج هستــش ! ،که دراین حالتـــ باید بریزی سرش(!) و ... !:دی

.

بدتـر این هم اتفـاقی نیست که بیـای و مـادر عــزیـز باز به صورت غـیر مستقـیم ماجـراهایِ خواستــگاری رو مطـرح کنه و تو باز از زیـرش در بری !

.

فـی فـی جانِ من حال اَش خوبــــ نیست اصلا !

این روز ها که من کاشان هستم و او شهـرکـــرد بسیــــار از او غافــلم ... ، از خـانه هم به مشکل بیرون می آید ...

قــرار بـــر ایــن شد که بریـم و ببینیـــمِش ، 5 تــا آبــجـی بـاز دور هم جمع می شوند (!) 

.

لذتــــ بخــش تر از یک ناهــار ظهــر جمعه ی لذیـذ ، منــزل خالـه جــان ، وجـود ندارد !

البتـه دختــرخالــه ای که توانست با تعـریف کردن چـرندیــاتــــِ از شیـریـن کاری (!) هایِ او و دوست اَش "صاد " ؛

اینـکه جدیداََ صاد با " پ " که اتفاقا او هم پسر خوبـی است دوست شده ، یااینکه چجور با استاد گیتارَش بیـرون رفتند و ... چـرندیـاتـی ازاین دست (!)‌ کمی از لذت اَش بکاهد ...!
!

او بـخندد و تو به فاصـله ی بین خودت و او نگاه کنـی ...

بگذریـم !

.

من سعـی کـردم همه ی انـرژی مثبت اَم رو بااین پست منتقـل بدم !

شمـاچطورین ؟! :)

پ.ن1:

حرم


.

اصــل همه ی این خوشی ها عکسِ بالاست ... !

بالاخـره طلبیـده ... !

امـــــام رضـــــــام (ع) ...

+ سنجـاق به پست 8 همین وبلاگــــ ...

پ.ن2:

حـــــــــــالــم خیـــــلی خــوبه !


بعـداََ نوشت : بالاخـره گوشـیمُ دادم درستـش کنند ...

چقدر وداع سخته ... !

یا باید همینجور بمونه ، یا دیگه برگشتش با خداست ... !

غمیگـن میشویم :|

الف_ لام _ ناز :)