سلامـ :)
خداروشکــر ! به خاطر اتفاقات خوبــ و بــد (!) که داره پشت سرِ هم می افته ... !
.
هیچ چیـز بهـتر این نیست که بیـای خونه و ببـینی دلِ سنگ دل ترین برادرِ دنیـا(!) هم برات تنگ شده !
.
بهتـــراین نیست که یکـی از بهتــرین دوست جان هایِ اتاق در شُرُف ازدواج هستــش ! ،که دراین حالتـــ باید بریزی سرش(!) و ... !:دی
.
بدتـر این هم اتفـاقی نیست که بیـای و مـادر عــزیـز باز به صورت غـیر مستقـیم ماجـراهایِ خواستــگاری رو مطـرح کنه و تو باز از زیـرش در بری !
.
فـی فـی جانِ من حال اَش خوبــــ نیست اصلا !
این روز ها که من کاشان هستم و او شهـرکـــرد بسیــــار از او غافــلم ... ، از خـانه هم به مشکل بیرون می آید ...
قــرار بـــر ایــن شد که بریـم و ببینیـــمِش ، 5 تــا آبــجـی بـاز دور هم جمع می شوند (!)
.
لذتــــ بخــش تر از یک ناهــار ظهــر جمعه ی لذیـذ ، منــزل خالـه جــان ، وجـود ندارد !
البتـه دختــرخالــه ای که توانست با تعـریف کردن چـرندیــاتــــِ از شیـریـن کاری (!) هایِ او و دوست اَش "صاد " ؛
اینـکه جدیداََ صاد با " پ " که اتفاقا او هم پسر خوبـی است دوست شده ، یااینکه چجور با استاد گیتارَش بیـرون رفتند و ... چـرندیـاتـی ازاین دست (!) کمی از لذت اَش بکاهد ...!
!
او بـخندد و تو به فاصـله ی بین خودت و او نگاه کنـی ...
بگذریـم !
.
من سعـی کـردم همه ی انـرژی مثبت اَم رو بااین پست منتقـل بدم !
شمـاچطورین ؟! :)
پ.ن1:
.
اصــل همه ی این خوشی ها عکسِ بالاست ... !
بالاخـره طلبیـده ... !
امـــــام رضـــــــام (ع) ...
+ سنجـاق به پست 8 همین وبلاگــــ ...
پ.ن2:
حـــــــــــالــم خیـــــلی خــوبه !
بعـداََ نوشت : بالاخـره گوشـیمُ دادم درستـش کنند ...
چقدر وداع سخته ... !
یا باید همینجور بمونه ، یا دیگه برگشتش با خداست ... !
قلبم شـده مثـلِ ارگِ بَــم ویرانــه
آواره ی هـر چـه خانـه و کاشـانـه
چندی ست که آب و دانه ام کم شده است
بایـد بروم دوبـاره سـقـاخـانـه
#علی_عطری