یاس می گوید حســین
احساس می گوید حسیـــن ...
.
.
منتقم کربُبلا مهدی بیا ، مهدی بیا
به خاطرِ راس حسین به نیزه ها مهدی بیا ، مهدی بیا
.
.
.
دعاگوتون هستم :)
دعام کنین :)
یاس می گوید حســین
احساس می گوید حسیـــن ...
.
.
منتقم کربُبلا مهدی بیا ، مهدی بیا
به خاطرِ راس حسین به نیزه ها مهدی بیا ، مهدی بیا
.
.
.
دعاگوتون هستم :)
دعام کنین :)
من اینجا هستم !
دانشگاه + جوِ جدید + کلـی اخلاقیات و خلق وخویِ متفاوت = همون چیزی هست که میخواستم !
( کلا بهم میگفتن که باید روانشناسی میخوندی از اول :| نه مهندسی ! )
یک ماهِ سختی رو پشت سر گذاشتم ... !
ولــی
راضی اَم از خودم !
.
با اون چیزی که میخواستم و دیدم ، خیلی فاصله داره !
.
بهش عادت کردم !
حتی فکر انتقالی یا مهمانی هم نیستم ! البته فقط من نیستم !! :)
.
خوابگاهیِ هستم ! :)
هم اتاقی ها رو هم دوستشان می دارم !
.
کلاََ فعلا همه چی بر وفقِ ( الف_لام_ناز!) هستش !
خداروشکر !
.
.
+پست درمورد یه چیز دیگه بود ، یه چیز دیگه شد !
++ آدم کمی هارو نباید ببینه ! از شرایط بقیه باید درس بگیـره :)
+++امیدم آرزوست !:دی :)
* دعاگوتونم ، دعام کنین !:)
من یک آدم مذهبـــــی نیستم ،
ولــی ؛
یک سال را به خاطر یک مــــاه زندهـ اَم .
+
نماز صبح + زیارت عاشورا + چای روضه
!
سین _لام _ الف _ نون !
:)
همیشه سعی کردم آدم منطقی باشم ، البته نمیشه از این گذشت که هرچی هم که باشه من یک دخترم !
شاید بعضی جاها احساسم بر منطق غلبه کنه و منو ضایع کنه!:|
اینکه کمتر جایی میشه حرفی بزنم ،
اینکه بیشتر گوش میکنم ،
اینکه سعی میکنم هرکسی بهم حرفی زد ، خودمو بزارم جاش و بفهمم چرا بهم اینو گفته ،
اینکه بعضی جاها حرف خودمم نمیزنم !
همه ی اینا اذیتم میکنه !
.
ازاین بیشتر آدم هایی اذیتم می کنند که ندونسته حرفی می زنند وقضاوت نابه جا می کنند ...
البته این آدم ها همه رو اذیت می کنند!... منو یکم بیشتر!
.
.
خیلی بریده بریده حرف زدم !
ولی حداقلش اینه یه جایی گفتم ...
:)
اوصولا به رویِ خودم نمیارم ! ولــی ... !!
از متنِ این پست دلم گرفته ...
الان فهمیدمش ! :)
.
.
جمعه گذشته ، مسیرِ دوساعته رو با دوستم وخواهر 4 ساله اَش همراه بودیم !
بچه های هم سنِ وسال الهه ، خیلی دوست دارن کسی با تمتم وجود به حرفاشون گوش بده !
منم که دیـــــوانه ی بچه ! اونم از خداش بود !
.
از هر دری گفت تا رسید به :
+ خاله ؟
_جانم ؟!
+ ماشینِ بابات چیه ؟!
_ سکوت
+ نگاه
_ ماشین نداره ( من در دلم : با هواپیمایِ شخصیِ زمینی رفت ... )
.
بچه اَس و قطعا هیچ منظوری نداره !
اما من ... :(
.
12 سالی هست که لغت " بــابــا " از دایره لغاتم حذف شده ...
به جاش بعدِ گفتنِ " بــابــات " ، یه حسرت اومده ...
.
.
.
پ.ن: اشک ...