نسبت به پست قبل دو درجه حالمان بهتر است ...
شکر خدا !
.
بگذارید از این چند روز سپری شده بگویم ! با همه شیرینی ها و تلخی ها و روز مرگی ها!
.
به نام خدا
از شب یلدایِ اول(!) شروع میکنیم ! ( اول بگم فازش چی بود که لوسش کردو شد دوتا یلدا ؟! :| بگذریم :دی )
دومین شبِ یلدایِ خوابگاهی رو گذراندیم !
نمی توانم بگویم پارسال بهتر بود یا امسال ! یا حتی سال قبلش در کنار خانواده !
اما میتوانم بگویم یکی از بهترین ها بود !
کنار رفقای دوست داشتنی و
بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرفی که شاهدش بودیم آن شب !
بله !
کاشو برف اومِد بالاخره :دی
.
دومین شبِ یلدا را با همان دوستان به خارج از دانشگاه رفتیم ... دم دمای باغ فین!
و جای شما بسیار خالی باقالی خوردیم با نون بربری !:دی
بعد عم آب هویج خوردیم نه یک لیوان بلکه حدوداََ یک تاغار (؟!:|)
بازهم جاتون خالی خواستیم بریم سینما و فیلمِ(من نمیگم کسایی که دیدن و رفتن میگن مزخرفِ)سلام بمبئی رو ببینیم که خدا نخواست و نشد! چرا؟!
کیف پول بنده گم شد!
البته همان شب و طی چند زیرکانه(!) یافتیمش ! در اتوبوس جامانده بود! اما جان گرفت ! داشت هویتمان برباد میرفت ! والا! :|
.
این وسط همان پروسه ی حال بد شدن رو هم داشتیم ...
.
خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است ...
.
یکشنبه این هفته فیلم #یتیم_خانه_ایران رو دیدیم ..
فیلم که نگوییم فرا فیلم بهترنامی است !
از هرچه بگوییم برایش کم گفتیم ...
ببینید ! بفهمید ! دست بجنبانید !
.
دوشنبه هم که دیگر نگوییم!
سین جان رو دیدیم ! ^_^ نزدیک دانشگاه!
حالمان رو کمی بهتر کرد قربان دستش!
البته خوب بلد است چطور حالمان راهم بگیرد :|
دیوانه ی من! :)
.
الان هم که خدمت شماییم نه از سر بیکاری و دلتنگی و اینهاست !
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون ! داریم پروژه مینویسم دیگه رد دادیم :|
گفتیم بیایم و این حال خوب را با شما قسمت کنیم!
^_^ :|
.
موضوع پست بعدی : #مسئولیت_پذیری :)