.:: تـا تلآقــیــ دو نــگـاهــ ::.

یکـــ تو وسط زندگی اَم گم شده است .

.:: تـا تلآقــیــ دو نــگـاهــ ::.

یکـــ تو وسط زندگی اَم گم شده است .

#آه_نامه ...

.
این آخرین باری میشه که از #تو می نویسم ...
.
تلاش نکنید !
برای چیزی که می دونید به دست نمیارید الکی انرژی و وقت نگذارید ...
ازاین بدتر اینه که برای چیزی که یک بار وقت گذاشتید و مطمئن شدید بهش نمی رسید ،
یک مدت بی خیـــــــــــــــال بشید ! ،
وبعد دوباره انرژی صرف کنید ...
Image result for ‫ناراحت‬‎
.

الان از نو زندگی اَم را می سازم ..
بهتر از قبل ..
شادتر از قبل ..
به جبران این چند وقت ....
.
این بار بودم تا همه چی حل بشه ... ولی نزاشتی .. گفته بودی کمک میکنی ! اما ...
.
دوباره من و سرکله زدن با یک دندان خراب ...
پنج ، شش سالی بود که از خرابی یک دندونم رنج میبردم ، دیگه خراب شده بود ..
از یه کرم خوردگی ساده که با پر کردن درست میشد ازاون به بعد دیگه ازش خیلی مراقبت میکردم ولی درست نشد!
مثل اولش نشد!
از پشت گوش انداختن من و #ترسیدن از اصل ماجرا تبدیل شد به کشیدن دندون خراب ..
وقتی رفتم دکتر گفت دیگه کار از کار گذشته و باید بکشی ...
اولش خیلی ناراحت شدم که باید دندونم رو بشکم .. خیلی ناراحت شدم!
من شش سال ازش مراقبت کرده بودم ! ولی اون بهم نارو زده بود!از داخل داغون شده بود!
بعدازاینکه کشیدم هم خیلی درد می کرد ..

حقیقتا نمیدونستم از درد دندونم #گریه میکنم
یا از نارو زدنش دلم گرفته بود ...
#گریه میکردم ...
.
حالا فهمیدم دندون خراب با مراقبت مثل اولش نمیشه !
بدتر میشه که بهتر نمیشه!
باید براش چاره کرد...
باید درستش کرد ..
قبل اینکه دیر بشه!
حالا یه دندون خراب دیگه هم دارم ..

شاید یکم دیر شده ولی هنوز در حد کشیدن نشده ..!
بهش میرسم ... درستش میکنم !
نمیزارم #گریه کنم براش ...
.
#هرگز_به_تو_دستم_نرسد_ماه_بلندم
#اندوه_بزرگیست_چه_باشی_چه_نباشی
تو ماهی و من ماهیه این برکه کاشی

اندوه بزرگیست زمانی که نباشی ...!
.
همین .


الف_ لام _ ناز :)

نظرات  (۴)

۱۹ آبان ۹۵ ، ۱۵:۵۷ پرتقالِ دیوانه
الناز و دندون هایش :(
دختر من چقدر بگم انقدر ننداز پشتِ گوش دندونپزشکی رفتنو:(
پاسخ:
دیگه خوب شدم !
همه ی دندون درد هام برطرف شد ..
.
فقط مونده عقل ! :دی
۱۹ آبان ۹۵ ، ۱۵:۵۸ پرتقالِ دیوانه
راستی الان میتونی لینکمو درست کنی تو پیوند ها :))
پاسخ:
ای به چشم!
-- واقعا چی میتونم بگم ... ؟! 
یعنی در حد دیوانه واری مغزم قفل میکنه بعد از خوندن متن هاتون ... 
یه جور ارتباط خاصی برقرار میکنم با نوشته هاتون ولی وقتی میخوام در موردشون چیزی بگم؛ تموم اجزای مغرم از کار می افته!
وبلاگ های این شکلی،از نصف تعداد انگشتان یک دست هم کمترند ... :دی --

فقط آرزو میکنم که زندگی‌ـتون روز به روز شادتر و بهتر بشه و اصلا دندون خرابی نداشته باشید که رسیدگی بخواد حتی... :)
پاسخ:
ممنونم از نظر کوبنده و امیدوار کننده ی شما! :| :)

الان این خوبه یا بد ؟!

.
ان شاالله از این به بعد تمام تلاشم رو برای شاد زیستن میکنم ...
۲۳ آبان ۹۵ ، ۰۰:۲۷ علیـ‌ تَرین :)
خب خوبه  دیگه! :)
نویسنده اونقدر قوی می نویسه که دهان خواننده .... بسته میشه! :))

:))
پاسخ:
نویسنده ؟!

من ؟!
کی ؟! کجا ؟!

مسخرمون نکن برادر!!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">